بازهم بعد از یک وقفه اومدم از بعد از تاسوعا24آبان تا 15 دی رو برات نوشتم البته خیلی خیلی خلاصه. دختر گلم هرجا رو که بعدا خواستی برات کامل توضیح میدم. اولین نقاشی نسبتا قابل فهم از صورت رو 18 آذر کشیدی که عکسش رو هم برات گذاشتم نازنینم. حالا برو ادامه مطلب جمعه 24آبان روز بعدازعاشورا نهار رفتیم خونه ی مامان بزرگ من وشب رفتیم حرم بعد از مدتها که من نتونسته بودم. برگشتن توی ماشین میگی دایی عباس عکست توی شیشه ی ماشین افتاده. این روزها توجهت به خیلی چیزهای ای جوری جلب میشه و خیلی سوال میپرسی! یکشنبه 26 آبان92 رفتیم شهربازی ترمینال.خیلی خوب بود بعد ازمدتها.اهرچند که من خیلی نشستم.بیشترازت فیلم گرفت...