یگانهیگانه، تا این لحظه: 13 سال و 9 ماه و 14 روز سن داره

یگانه عزیزم

تولد خواهرجون فاطمه

بلاخره بعد از کلی انتظار  19بهمن خواهرجونت به دنیا اومد. الان خوابه که من تونستم از فرصت استفاده کنم. شبها اکثرا تا صبح بیداره و شیر میخوره و روزها که میخوابه تو بیدار میشی!! اینم کادویی که خواهرجون برای یگانه جون خریده و یگانه در حال بازکردنش هست. ...
30 بهمن 1392

آذر92و..

بازهم بعد از یک وقفه اومدم  از بعد از تاسوعا24آبان تا 15 دی رو برات نوشتم البته خیلی خیلی خلاصه. دختر گلم هرجا رو که بعدا خواستی برات کامل توضیح میدم.  اولین نقاشی نسبتا قابل فهم از صورت رو 18 آذر کشیدی که عکسش رو هم برات گذاشتم نازنینم. حالا برو ادامه مطلب جمعه 24آبان روز بعدازعاشورا نهار رفتیم خونه ی مامان بزرگ من وشب رفتیم حرم بعد از مدتها که من نتونسته بودم. برگشتن توی ماشین میگی دایی عباس عکست توی شیشه ی ماشین افتاده. این روزها توجهت به خیلی چیزهای ای جوری جلب میشه و خیلی سوال میپرسی! یکشنبه 26 آبان92 رفتیم شهربازی ترمینال.خیلی خوب بود بعد ازمدتها.اهرچند که من خیلی نشستم.بیشترازت فیلم گرفت...
6 بهمن 1392
1